در بسیاری موارد، باغداران و کشاورزان برای اینکه بتوانند محصول باکیفیتی را تولید کنند و آنرا به شکل مناسبی به دست مصرفکنندگان داخلی یا خارجی برسانند باید بتوانند در هنگام کاشت، داشت، برداشت یا پس از برداشت محصول، اقداماتی را انجام دهند.
مثلاً از مشاورهی متخصصان برای مبارزه زیستی با آفات و یا روشهای ترکیبی کمخطرتر استفاده کنند تا مجبور نباشند از سموم شیمیایی خطرناک استفاده نمایند یا جعبه و لوازم بستهبندی تهیه کنند و محصولاتشان را به شکل مناسبی سورت و بستهبندی نمایند یا محصولشان را فرآوری کرده و یا حتی برایش اقدام به بازاریابی نمایند. اما تمام این کارها ممکن است نیازمند منابعی باشد که تأمینش، مخصوصاً در روزهای منتهی به آغاز فصل برداشت برای کشاورزان ممکن نیست. به خاطر همین، اغلب کشاورزها و باغدارها مجبورند محصول را بهصورت فله یا عمده و با کمترین ملاحظات مربوط به سلامتی یا بهرهوری در طول دورهی کاشت و داشت، بفروشند.
از همینرو، علاقهمندان میتوانند از طریق باغ بازار بهعنوان سامانهی کشاورزی مشارکتی، در باغ بازارهای مشارکتی شرکت کرده و در مهلت تعیینشده، بخشی از محصول کشاورزان را با هدف مشارکت، پیشخرید نمایند. محصول پیشخرید شده توسط مشارکتکنندگان، بهصورت پیشفرض، توسط باغ بازار به فروش رسیده و منفعت (یا زیان) نهایی حاصلشده در چارچوب شرایط و مقررات باغ بازار تقسیم میگردد.
کشاورزی مشارکتی یک راهکار اجتماعی- اقتصادی برای حمایت از کشاورزان مسئولیتپذیر است. باغ بازار بهعنوان مبدع کشاورزی مشارکتی در ایران، باغ بازارهای مشارکتی را برای حمایت از کشاورزی مسئولانه ایرانی از طریق ایجاد امکان مشارکت مردم با کشاورزان و باغداران مسئولیتپذیر طراحی کرده است.
از همینرو با آقای سام صفوی بنیانگذار باغ بازار، گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
برای ایجاد ارزشافزودهی بیشتر در بخش کشاورزی، معمولاً نیاز هست که در کاشت، داشت و برداشت محصولات و نیز پس از برداشت محصولات کارهایی انجام بشود که معمولاً هزینه بر هست و نیاز به آموزش و دانش و دسترسی به زنجیره ارزش دارد و کشاورزان هم ندرتاً به چنین منابعی دسترسی دارند. بنابراین محصولات را مجبورند به صورت خام یا با کیفیتهای غیراستاندارد عرضه کنند. این روند در نهایت به کشاورزی محلی و در کل، اقتصاد کشاورزی کشور ضربه میزند. یک اثر جانبی دیگر چنین وضعی هم فشارآوردن کشاورزان به سفرههای آب زیرزمینی و منابع طبیعی برای جبران زیانهایی است که از مشکلات ساختاری صنعت و اقتصاد ناشی شده است. برای رفع این مشکل، باغ بازار بهعنوان سامانه کشاورزی مشارکتی، بستر حرفهای را ایجاد کرده تا کشاورزان عضو بتوانند از طریق پیشفروش محصول، منابع لازم برای ایجاد ارزشافزوده بیشتر را با تعهد به کشاورزی مسئولانه به دست بیاورند. همچنین همکاران تجاری باغ بازار شامل عمدهفروشها، خردهفروشهای آنلاین و زنجیرهای، بنکدارها، تاجران که کارشان صادرات و واردات هست و دارندگان صنایع تبدیلی، در فراوری و فروش محصولات به کشاورزان عضو باغ بازار کمک میکنند.
کشاورزان، مشارکتکنندگان (کسانی که محصولات را به قصد سرمایهگذاری پیشخرید میکنند) و همکاران تجاری (شامل عمدهفروشها، خردهفروشهای آنلاین و زنجیرهای، بنکدارها، تاجران که کارشان صادرات و واردات هست و دارندگان صنایع تبدیلی) مهمترین مخاطبین ما هستند که باغ بازار به هر کدام ارزش پیشنهادی خاصی را ارائه میدهد. مثلاً برای کشاورزان، تأمین منابع و امکانات، برای همکاران تجاری، تأمین حرفهای و مطمئن محصولات و برای مشارکتکنندگان، امکان مشارکت با کشاورزان در تولید محصولات کشاورزی.
باغ بازار تنها پلتفرم و مبدع ایدهی کشاورزی مشارکتی در کشور هست. کشاورزی مشارکتی در اقتصاد کشاورزی ما یک مفهوم عرفی بوده منتها در باغ بازار به شکل سیستمی و آنلاین تبدیل شده. مثلاً تاکسی همیشه بوده منتها از جایی به بعد تاکسیهای آنلاین وارد عرصه اقتصاد شدند که یک نوآوری کمنظیر در نوع خود محسوب میشود.
در اقتصادهای مبتنی بر نوآوری، اجازهی ریسککردن و حتی اشتباهکردن به کارآفرینها و افراد نوآور داده میشود و اقتصاد، مسیرش را از دل همین آزمون و خطاها پیدا میکند. علیرغم تمام پیشرفتهایی که کشور ما در بخش زیستبوم فناوری و نوآوری داشته، و اینکه ایرانیها ذاتاً ریسکپذیر و خلاق هستند؛ به نظر من، منتها تفکر غالب بر نهادهای متولی اقتصاد و سیاست کشور ما، بیشتر ریسکگریز و کمتر ریسکپذیر است. از طرفی ما امروز به اعتراف دوست و دشمن با انواع و اقسام چالشها و گرفتاریها در بخشهای اقتصاد، سیاست، محیطزیست و به ویژه آب روبرو هستیم. وقتی شما با بحران روبرو هستید باید جسارت بیشتری به خرج بدهید. یکی از مصداقهایش استقبال از نوآوری و توسعه و حمایت از زیستبوم فناوی و نوآوری کشور هست. یعنی اعتقاد داشته باشیم که از این مسیر به مقصد میرسیم. بعضی شرکتهای فناوری در همین آسیا هستند که درآمدشان برای اداره یک کشور بزرگ کافیست.
از کوچک شروع کنند. تمرکز کنند. کسب و کار واقعی را در بخشی که میخواهند واردش بشوند، خوب خوب بشناسند و تحلیل دقیقی داشته باشند. فرایند ایجاد و رشد استارتاپشان را به صورت استاندارد طی کنند یعنی همان مراحل چرخه عمری که هر استارتاپی باید طی کند را مطابق روال طی کنند. و در آخر اینکه هیچکس کارآفرین نمیشود مگر اینکه از ساحل امن خودش بکند و بزند به دل اقیانوس. اگر خطر غرقشدن را حس نمیکنید، موجها شما را تهدید نمیکنند و برای زندهماندن دست و پا نمیزنید، انگار کاری را شروع نکردهاید. بزرگترین فرصتها در دل ترسناکترین موقعیتها قرار گرفتهاند.
در کل دنیا، زنجیره تأمین کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده و باعث کمیابی و گرانی نسبی محصولات شده چون نیروی کار را تحت تأثیر قرار داده. مخصوصاً در کشورهایی که نیروی کار کشاورزی را به صورت مهاجران فصلی استفاده میکردند. از طرفی، برخی اقلام بخاطر رکود فعالیت رستورانها و هتلها، تقاضا برایشان کمتر شده است.
ما میخواهیم یک شرکت ارزآور باشیم برای کشور و در عرصه جهانی رقابت کنیم با رقیبهای قدر این حوزه. در واقع به سهم از بازار جهانی جدی فکر میکنیم. اقداماتی هم در این زمینه انجام دادهایم.
دولت میتواند بزرگترین تسهیلگر، پشتیبان و حامی و نیز بزرگترین مانع حرکت باشد. ما تاکنون از دولت تقاضای خاصی نداشتهایم. بسترهای موجود در کشور، با قدری تسامح جوابگوی کار ما هست. منتها بهعنوان مثال در برخی حوزهها نیازمند اصلاح مقررات و حمایتگری جدی هستیم. مالیات یکی از آن ابزارهاست که دولت به راحتی میتواند با استفاده از مشوقهای درست و بهجا، باعث جان گرفتن کسب و کارهای نوپا و آیندهدار شود. عکس قضیه هم صادق است. الان زیستبومهای نوآوری دنیا برای جذب تیمهای خوب و ایدههای خوب با هم به شدت رقابت میکنند و ما هم نباید غفلت کنیم.
ما سه بار مسیر فعالیت خودمان را اصلاح کردیم. استارتاپ ما با ایجاد مزارع زیستی مشارکتی کارش را شروع کرد و حالا تبدیل به سامانه کشاورزی مشارکتی شده که همه کشاورزها در صورت تمایل و نیز به شرط تعهد به کشاورزی مسئولانه میتوانند از امکانات سامانه استفاده کنند. به نظر ما این بزرگترین موفقیت بوده. به صورت مصداقی ما موفق شدیم با مشارکت مردم توتسیاه شهداد، انبه سیستان و بلوچستان، انبه منوجان و خرما مرداسنگ جیرفت را برندسازی کنیم و با بستهبندی ایرانی و برند ایرانی در بازارهای داخلی عرضه کنیم. امسال تقاضا برای برخی از این محصولات در بازارهای خارجی هم بهوجود آمده که بخاطر استفاده درست از ظرفیت کشاورزی مشارکتی است. این مسأله نشان میدهد که جای درستی ایستادهایم و به سمت درستی حرکت میکنیم.
اما قبل از همه اینها، حضورمان در مرکز رشد رویش جهاد دانشگاهی خیلی مفید بود و کمک کرد که محصول موفقی را خلق کنیم چون مرتب آموزشهای لازم را میگرفتیم و توانمندتر میشدیم. همچنین میتونستیم از ظرفیتهای دیگر افراد حاضر در زیستبوم فناوری مرکز رشد استفاده کنیم کما اینکه تیم ما در مرکز رشد کامل شد و برخی افراد کلیدی خود را در همین زیستبوم پیدا کرد.
تا حالا به این موضوع فکر نکردهام. من به نوعی معتقد به تقدیر هستم و فکر میکنم اتفاقها شاید جایی رقم میخورند و بعداً به وقوع میپیوندند.
آرزو میکنم به ویژه نخبگان ما درک دقیقتری از شرایط اقتصاد و رقابت در دنیای امروز پیدا کنند. من اصلاً معتقد نیستم که دلار داشتن به معنی تمدن داشتن است. کما اینکه ما هزاران سال تمدن داشتیم درحالیکه دلاری در کار نبود. ما تمدن داشتیم چون فرهنگ و اقلیم خودمان را داشتیم. برای ادامه مسیر ما باید رشد اقتصادی را در کنار آن دو مؤلفه دیگر یعنی اقلیم و فرهنگ جستجو کنیم. چیزی که با قدری تسامح میتوانیم به آن بگوییم “توسعهپایدار” و چه بسا این مفهوم برای ما ایرانیها باید خیلی هم با معنیتر میبود که متأسفانه نیست. فرض کنید شما تشریف ببرید کرمانشاه و لرستان اما کباب نباشد، بروید کرمان بزقورمه نباشد، بروید یزد حلوا ارده نباشد، بروید رشت باقلا قاتق نباشد، انگار اصلاً جایی نرفتهاید – در مورد سایر المانهای فرهنگی اینجا صحبت نمیکنم- میخواهم بگویم تمدن ما به کشاورزی ما و کشاورزی ما به اقلیم ما متصل است. ما باید به شکل مسئولانه به کشاورزی ادامه بدهیم. در هر مقیاسی که امکاناتش را داریم. منتها باید سختگیر و مسئولیتپذیر باشیم. اصلاً وقتی برای سهلانگاری و منابعی برای اتلاف باقی نمانده است.
درخواست خود را برای پیوستن به رویش ثبت کنید، تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم.